کد مطلب:150186 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:260

فارغ التحصیلان دانشگاهها
من تاكنون به كشف این راز موفق نشده ام كه چه ارتباطی بین دانشگاههای كشور و بی اعتقاد شدن جوانان به مبانی دینی وجود دارد؟ امروز ما شاهدیم كه اكثر جوانانی كه از آموزشگاههای دولتی فارغ التحصیل می گردند و جذب اجتماع و خدمت می شوند، اغلب به احكام اسلام و معتقدات مذهبی پایبندی و علاقه كافی نشان نمی دهند. حتی گاهی تبلیغات سوء دارند و دارای پاره ای از مفاسد اخلاقی نیز هستند كه مضر جامعه و افراد می باشند. معلوم می شود كه در فرهنگ و آموزش عالی برنامه منظم مذهبی و آموزشی، و برنامه منظم تربیتی و تهذیبی وجود ندارد. این قبیل پدیده ها معلول نامرتبی برنامه دینی و اخلاقی فرهنگ آموزش می باشد. روحانیت انتظار دارد دولت ترتیبی بدهد كه این گونه مسائل بیش نیاید، یا دستورات اكیدی صادر كند تا برنامه های دینی و اخلاقی در مراكز تعلیم و تربیت عموما و در دانشگاهها خصوصا توسعه و گسترش یابد و نسبت به اخلاق و رفتار دانش آموزان و دانشجویان، مراقبت كافی و لازم به عمل آورند تا نسل جوان كشور دچار سقوط معنویت نگردد. چون مشخص است كه نوباوگان امروز رجال آینده كشور را تشكیل می دهند. اگر امروز در فرهنگ و آموزش آنان، كاری صورت نگیرد، یقینا فردا وضع وخیمتر و ناگوارتر خواهد بود.

دكتر امینی در پاسخ گفت: ما از روز نخست به این امر مهم توجه داشتیم و می دانیم مملكت بدون دیانت و فضیلت، بقا و ثبات ندارد و فرهنگ ستون فقرات این مملكت را تشكیل می دهد. از این رو سعی و كوشش به عمل آمده است كه آموزگاران نسبتا متدین در فرهنگ و آموزش استخدام شوند و درباره استخدام روحانیون و تنظیم كتابهای تربیتی و اخلاقی تأكیدات فراوانی صورت گرفته است و هم اكنون وزارت فرهنگ مشغول مطالعه و تنظیم برنامه صحیح و مفید دینی است و دستور داده شده است كتابهایی چاپ و در اختیار فرهنگ قرار گیرد كه شامل مواد دینی و برنامه های تربیتی و اخلاقی بوده باشد. چند نفر از روحانیون هم در این مورد با ما همكاری دارند (اشاره به حضور آقایان دكتر سید محمد حسینی بهشتی، شهید باهنر، آقای برقعی می باشد كه آن روزها در تنظیم كتابهای درسی فعالیت داشتند) و امیدوارم پس از تذكر حضرتعالی، مطالعات بیشتری روی این موضوع اساسی صورت پذیرد و كتابهای مفید تربیتی تألیف و آماده شود. ولی جای گله وجود دارد كه عدم همكاری مؤثر خود روحانیون محترم نیز در پیدایش این مفاسد اخلاقی كه اشاره فرمودید بی اثر نبوده است. كناره گیری آنان از فرهنگ و مسائل آموزشی و تربیتی از عوامل گسترش این نوع مفاسد و بی اعتقادیهاست. چون عنایت دارید بیش از آن كه نظام آموزشی جدید براساس شیوه های غربی در كشور ما پیاده شود، درست قبل از تأسیس دانشگاه تهران كه در سال 1313 صورت پذیرفت، در این كشور جز روحانیون باسوادی وجود نداشت و سر رشته آموزش و فرهنگ در اختیار آنان قرار داشت ولی پس از آنكه نظام آموزشی جهان تغییراتی پیدا نمود و تمدن غربی وارد محیط آموزشی ما شد، در برنامه های تعلیم و تربیت نیز تغییراتی به وجود آمد، ولی آقایان روحانیون به جای آنكه فرهنگ و مراكز آموزشی را را قبضه كنند و از نفوذ مفاسد تمدن جلوگیری به عمل آورند، متأسفانه اغلب آنان انزوا و عزلت را اختیار نمودند و اكنون پس از گذشت نیم قرن از آن تاریخ، آقایان وا اسلاما! سر می دهند. من اعتراف می كنم در دانشگاههای ما اساتید یهودی، مسیحی، زرتشتی حتی بهایی و غیره وجود دارد، ولی چه باید كرد؟ وقتی درب دانشگاه باز است، نمی توان آن را بدون استاد گذاشت و هنگامی كه استاد صالح و درستكاری وجود ندارد، طبیعی است كه خلأ ایجاد شده از اساتید غیر صالح پر شود. مسئولیت این كار هم برعهده خود آقایان روحانیون می باشد كه همكاری لازم را از روز نخست با فرهنگ نداشته اند. (نگارنده از این توضیح تؤام با مغلطه نخست وزیر ناراحت شدم ولی با دقت كامل در انتظار شنیدن پاسخ لازم بودم... پاسخ امام قاطع و كوبنده بود ولی متأسفانه این پاسخ مطلوب در آن روزها زیر تیغ سانسور رفت و از ترس سازمان اطلاعات از روزنامه حذف شد. ولی اكنون به بركت انقلاب پیروزمند اسلامی، این پاسخ صریح و كوبنده، ثبت تاریخ می شود).